ساختار متمرکز قدرت در جمهوری اسلامی از موانع اساسی دموکراتیزاسیون کشور است. یعنی تا این ساختار یکپارچه و غیرقابل انعطاف وجود دارد توسعه سیاسی (حداقل برای آنها که دنبال اصلاح نظام هستند) امری اگر محال نباشد، سخت و دور دست است. از این رو کسانی که حرف از فدرالیته کردن کشور می زنند به نظر می رسد دیدگاهی واقع بینانه تر و مشخص تر از سیر حوادث دارند تا آنهایی که دنبال مفاهیم انتزاعی مانند جامعه مدنی و نسبت دین و مدرنیته و آزادی وغیره هستند.
عبدالله نوری گفته است : "ما بايد انتخابات ايالاتي داشته باشيم. انتخابات معنا داري که فرد منتخب، اختيارات هم داشته باشد".
این شیوه مملکت داری شبیه خیلی از دموکراسی های موفق دنیاست. برترین نمونه اش هم هند است که از 61 سال پیش با موفقیت کشوری غول آسا را اداره کرده است. هر یک از 28 ایالت هند برای خودش پارلمان و دولت جدا دارد. اکنون سه ایالت این کشور دست کمونیست هاست و حتی در یک ایالت دالیت ها (نجس ها) در قدرت هستند و هیچ گونه تضادی هم با دولت مرکزی ندارند. در واقع چارچوب اختیارات هر نهاد دقیق و بی نیاز از تفسیر در قانون اساسی هند آمده است.
از این رو ایالتی کردن و در واقع تمرکز زدایی قدرت راه مناسب و دقیق تری برای تحدید قدرت بی حد و حصر دولت در نظام جمهوری اسلامی می تواند باشد.