۶ اسفند ۱۳۸۷

خروج مکنون مجذوبعلیشاه

"یکی از این آقایان در اصفهان گفته است ما امروز در مقابل شما می خواهیم نقش یزید را بازی کنیم. ما هم نقش امام حسین را بازی می کنیم ، آخر امام حسین هم چندین نقش داشت ، امام حسین فرمود که مثل منی با مثل تویی بیعت نمی کند."
مجذوبعلیشاه شنبه 4 اسفند 1387
دکتر نورعلی تابنده قطب دراویش گنابادی که ملقب به مجذوبعلیشاه است، طبق رویه اسلاف خود در تمام "فرامین و فرمایشات" خود به جد مسلک درویشی را از سیاست دور نگه داشته است. در حقیقت تمام بزرگان "سلسله نعمت اللهی سلطانعلیشاهی گنابادی" قائل به چنین رویه ای در برابر قدرت حاکم بوده اند. قطب های این سلسله از سلطانعلیشاه تا مجذوبعلیشاه بر این باور بوده اند که مسلک درویشی را کاری با سیاست نیست.
تا پیش از انقلاب چندان این مسئله در مرکز توجه دراویش نبود. در حقیقت قدرت حاکم تا آنجا که فشاری از جانب روحانیت قشری شیعه احساس نمی کرد کاری با کار این گروه نداشت. نگاهی به نوشته ها و فرامین قطب های دراویش گنابادی پیش از انقلاب یعنی سلطانعلیشاه و نورعلیشاه و صالح علیشاه نشان می دهد که در نگاه ایشان ربط درویشی و سیاست امر نسبتا بی ربطی بود، چون سیاست به معنای امروزی کلمه یعنی مشارکت در فرایند حیات سیاسی جامعه چندان قابل فهم نبود. به همین دلیل رهبران این فرقه نیازی به دور نگه داشتن مریدان خود از سیاست احساس نمی کردند.
اما پس از انقلاب با به قدرت رسیدن روحانیت به عنوان پا به قرص ترین دشمن دراویش زنگ خطر برای آنها به صدا درآمد. شاید به همین دلیل بود که رضاعلیشاه، قطب وقت سلسله دراویش گنابادی، در چند فرمان جداگانه دراویش را به اقتدا به "امام عصر خمینی کبیر" فراخواند. در رویه دراویش گنابادی طریقت از شریعت جدا فرض می شود. آنها برآنند که در شریعت تابع مراجع تقلید شیعه هستند و در طریقت تابع قطب خویش. رضاعلیشاه و قطب بعدی این سلسله، محبوبعلیشاه، که دهه خوف ناک 60 را پشت سر گذاشتند، برای گزک دست حکومت ندادن، به جد دوری از سیاست را در رأس فرامین خود قرار دادند و دم به دم در هر فرصتی مریدان را به پیروی از شریعت و به تبع آن مراجع شیعه امر می کردند. بعد از قتل مشکوک محبوبعلیشاه در دهه 70 دکتر نورعلی تابنده که از نیروهای ملی مذهبی نزدیک به نهضت آزادی بود قطب دراویش گنابادی شد. مجذوبعلیشاه با تجربه کار سیاسی و عضویت در دولت بازرگان شاید در ابتدای امر در نگاه مریدان شخص مناسبی به نظر نمی رسید. اما وی بنا به رویه اسلاف خویش راه جدایی از سیاست را ادامه داد. در تمام "مکتوبات و فرمایشات" مجذوبعلیشاه سه نکته پی در پی تکرار شده است.
1- جدا بودن مجالس ذکر و روضه خانم ها و آقایان 2- عدم استعمال مواد مخدر 3- جدایی درویشی و سیاست.
مجذوبعلیشاه اما در کنار این فرامین مریدان خویش را دعوت به دوری مدام و پیوسته از سیاست نکرد. وی هر وقت در باب سیاست و درویشی حرفی زده است بر این نکته تأکید کرده است که دوری از سیاست تنها در مجالس ذکر و روضه ممنوع می باشد و آنها را بیرون از مجالس امر به دوری از سیاست نکرده است. شاید رشد چشم گیر تعداد دراویش گنابادی در سال های اخیر یکی ناشی از همین رویه دکتر تابنده باشد. هر چند عوامل دیگری مانند سرکوب دراویش و تخریب حسینیه شریعت قم و بروجرد و رشد آگاهی های سیاسی و کاهش نفوذ مراجع شیعه و ...نقش مهمی در گسترش این فرقه داشته است.
پس از تخریب حسینیه دراویش گنابادی در اصفهان و آسیب رساندن به مقبره درویش ناصرعلی توسط عوامل حکومتی و به دنبال آن تجمع دراویش در مقابل مجلس و دستگیری و ضرب و شتم آنها، مجذوبعلیشاه در سخنانی که برای مریدان این سلسله انجام داد، به حکومت تاخت و وعده داد "چنین نماند و چنین نیز نخواهد ماند." لب کلام حرف های وی قطع ارتباط ارگانیک با روحانیت بود. در حقیقت دوگانگی شریعت و طریقت که ترفندی بوده است برای دوری از آسیب حکومت گویا در دوران قطبیت مجذوبعلیشاه به سمت اتحاد پیش می رود. و این خطر بسیار بزرگی ست هم برای حکومت و هم برای سلسله نعمت اللهی سلطانعلیشاهی گنابادی.
تا کدامین فارغ آید در نبرد....