مدت ها بود به تحلیل ریز و درخشان هیوتامس در کتاب جنگ داخلی اسپانیا فکر می کردم. من این کتاب را در سال های بلوای دانشجویی 1382 به توصیه دوست نمی دانم کجایم طوس طهماسبی خواندم. آن روزها در این اندیشه بودیم که به تحلیلی جامع از شرایط اجتماعی و سیاسی ایران دست پیدا کنیم و به این خاطر هر چه کتاب و مقاله در مورد فاشیسم و زمینه های ظهور و راه های گسترش آن پیدا می کردیم چارچشمی می خواندیم. ولی آن روزها من دقیقا نتوانستم ربط وثیقی بین شرایط اسپانیا 1936 و ایران دهه 80 پیدا کنم. هیوتامس با چشمانی ریزبین نبرد نیروهای سیاسی و اجتماعی در قالب جنگ طبقاتی را در اسپانیا توصیف کرده بود اما بسط آن به شرایط ایران چندان دلچسپ نبود. نمی دانم چه چیز مانع این کار می شد. شاید هنوز امید داشتیم خاتمی کاری برای جامعه مدنی انجام دهد یا فکر نمی کردیم روزی نیروهای واپس گرا درصدد تسخیر کل ارکان قدرت برآیند. اما وقتی شنیدم که بسیج دانشجویی (یا هر اسم دیگری) از دیوار باغ قلهک بالا رفته است و پس از چند ساعت توسط نیروی انتظامی از باغ بیرون انداخته شده است دوباره یاد هیوتامس افتادم. نیروهای رادیکال و نیروهای ضد رادیکال هر دو از یک منبع تغذیه می شوند. این کمدی سرانجام تراژیکی خواهد داشت.
کتاب "جنگ داخلی اسپانیا" نوشته "هیوتامس" ترجمه "مهدی سمسار" که انتشارات خوارزمی چاپ کرده است را بخوانید نه به خاطر درک شرایط امروز بلکه به خاطر آماده شدن برای آینده. آینده ای که ممکن است هر چه "مالرو" و "همینگوی" و "پیکاسو" و "پاز" و "رومن رولان" در وصف آن قلم زنی کنند باز هم پر باشد از گوشه های نهفت جنایت.